هک رشد یک عبارت خاص با مفهومی ویژه است. هک رشد یک استراتژی در حوزه بازاریابی بوده که بر فرایند آزمایش و پیاده سازی شیوه های کارآمد با هدف رشد و توسعه کسب و کار تکیه دارد. این استراتژی روشی میانبر از سبک های قدیمی بازاریابی به شیوه هایی سریع، سودآور و کم هزینه است. هک رشد (Growth Hacking) اولین بار توسط شان الیس در سال 2010 مطرح شد. شان معتقد بود که در مراحل اولیه و شروع یک استارتاپ و کسب و کار نیاز به بازاریابان خارج از شرکت، تدوین بازاریابی های استراتژیک و غیره نیست و فقط به “رشد” نیاز است. اولین بار اصطلاح هکر رشد نیز توسط شان الیس مطرح شد.
اصطلاح هکر رشد (Growth Hacker) در امتداد تعریف هک رشد ساخته شد. هکر رشد فردی است که تنها دغدغه و هدف آن رشد کسب و کار است. تصمیمات گرفته شده، طراحی ها، استراتژی های پیاده شده توسط هکر رشد تنها به دنبال خلق رشد است. تمرکز انحصاری در زمینه هک رشد و به عبارتی دیگر خلق رشد، سبب ایجاد و شناسایی استراتژی و ابزار هایس نوین در بازاریابی میشود که هیچ شباهتی با بازاریابی سنتی نخواهد داشت.
در زمینه با هک رشد، هر فرد با عنوان هکر رشد همه راه های رسیدن به هدف رشد کسب و کار یا استارتاپ را بررسی کرده، ابداع و ارزیابی میکند تا بهترین استراتژی با صرف هزینه و زمان کم و نتیجه بخشی بالا انتخاب یا طراحی کند.
قیف هک رشد شاخصی برای ارزیابی میزان موفقیت استراتژی های بازاریابی در زمینه رشد کسب و کار است. قیف هک رشد اصطلاحا یک مسیر مشخص با شاخص های پنج گانه است. این شاخص ها عبارتند از جذب مشتری جدید، فعالسازی با مفهوم جلب نظر مشتری برای تهیه محصول، حفظ و تثبیت مشتریان، درآمد و افزایش سود آوری، ارجاع با مفهوم ترغیب مشتریان برای معرفی و ارجاع به دیگران است.
بازاریابی داده محور (Data Driven Marketing) به آنالیز داده ها و بررسی رفتار مشتریان میپردازد. با تحلیل و آنالیز داده های بدست آمده نتایجی برای انتخاب یک استراتژی در رابطه با مشتریان و پیش بینی رفتارهای آن ها بدست میآید. این سبک بازاریابی، یک راهبرد نوین در بازاریابی است که بخش اصلی استراتژی کسب و کار و تبلیغات به شمار میآید.
بازاریابی داده محور مزیت های متعددی برای کسب و کارها و بیزینس ها دارد. برخی از این مزایا در ادامه آمدهاند.
تدوین یک استراتژی داده محور دارای اصول و مراحل مشخصی است. رعایت این مراحل بر تدوین یک استراتژی دقیق بسیار کمک کننده است. تعهد به برنامه، یکپارچه سازی و اتوماسیون، ایجاد تیم حرفه ای، ایجاد تیم های میان بخشی، بررسی پیاده سازی استراتژی رقبا، بهینه سازی و سنجش مدوام نتایج از جمله اصولی است که در تدوین یک استراتژی داده محور باید رعایت شود. گفتنی است که این استراتژی و بازاریابی داده محور بسیار در هک رشد نیزموثر خواهد بود.
بازاریابی عصبی (neuromarketing) استراتژی خلاقانه ای در تحقیقات بازار است. این راهبرد به بررسی فرایند تصمیم گیری خرید توسط مشتری میپردازد. بر اساس این استراتژی تصمیم گیری های خرید در مشتریان یک رویکرد دو سیستمی است. این دو سیستم شامل دو فرایند اتوماتیک و تعمدی است. سیستم اتوماتیک به سرعت و برخلاف آن سیستم تعمدی با آگاهی و به آهستگی صورت میپذیرد که این دو سیستم دائما در حال هدایت کردن تصمیمات خرید هستند.
بازاریابی عصبی علمی میان رشته ای و تلفیقی از علوم اعصاب، روانشناسی اجتماعی و علم اقتصاد رفتاری به شمار میرود. در بازاریابی عصبی سیگنال های بدن و مغز در درک عملکرد و منشاء مورد توجه قرار میگیرند. حالات چهره، حرکات چشم، پلک زدن، بازتاب يکه خوردن، پاسخ هاي رفتاري، فعاليت هاي الکترودرمال، ضربان قلب، فشار خون، اتساع مردمک و تنفس و.. از جمله سیگنال های ارسالی و ساطع شده از انسان است.
گفتنی است سيگنال هاي مغز انسان توسط ميزان اکسيژن خون، ميدان هاي الکتريکي و ميدان هاي مغناطيسي قابل بررسی است. بنابراین درک عملکردهاي اوليه مغز ، برای آنالیز و تحلیل رفتار خريد مشتریان بسیار موثر خواهد بود. از این رو استراتژی بازاریابی به دنبال انتقال بهتر پیام های بازاریابی به مخاطبان و افزایش احتمال میزان خرید است که در نتیجه آن هزینه ها کاهش یافته و سودآوری افزایش پیدا میکند.
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی در حوزه های مختلفی مانند تحقیقات بازار، طراحی محصولات و بسته بندی آن ها، قیمت گذاری، چیدمان فروشگاهی،خدمات حرفه ای و تبلیغات و… به کار میرود و بسیار تاثیر گذار است.
نورو مارکتینگ با استفاده از تکنیک هایی امکان پذیر است
توجه به الگوی حرکتی مردم چشم مخاطب و به عبارتی دیگر آی ترکینگ (Eye Tracking) تکنیکی از نورومارکتینگ است که سبب میشود از دیدگاه مشتریان محصول، خدمات، تبلیغات و فروشگاه و… را دید.
توجه به حالات چهره، بررسی هیجانات و احساسات و واکنش های چهره مخاطبان مانند لبخند و غیره و با استفاده از حسگرهای کدگزاری شده اطلاعات دقیقی از شناخت عصبی مشتری در رابطه با خدمات و محصولات ارائه میدهد.
توجه به حواس پنج گانه بویایی، چشایی، لامسه، بینایی وشنوایی میتواند روش موثری بر بازاریابی عصبی باشد. مانند استشمام بوی خوب در فضاهای کسب و کار که سبب جلب نظر مشتری میشود.
شناخت و به کارگیری ابزار های FMRI و EFG که با تصویربرداری مغزی عمل میکند و منجز به شناخت بیشتر مشتریان میشود.
بازاریابی درون گرا (Inbound Marketing) استراتژی جدید در بازاریابی است که بر اعتماد مشتریان به برند عمل میکند. اینباند مارکتینگ سبب افزایش ترافیک با کیفیت ورودی، ایجاد فرصت برای یادگیری و تعامل بیشتر، جذب بیشتر بازدیدکنندگان، کاهش هزینه، افزایش اعتماد به برند و افزایش اعتبار آن، تبدیل مخاطبان به لید، تبدیل لید به مشتری و رضایت و حفظ مشتریان و… میشود.
بازاریابی درون گرا با بکارگیری تولید محتوای کاربردی و سودمند، افزایش آگاهی مخاطبان، بهینه سازی رسانه های ارتباطی، فعالیت در شبکه های اجتماعی و تعاملات بالا با مخاطبان و… به دنبال راهی برای جلب نظر مشتریان و سرنخ ها است که منجر به ارائه خدمات و فروش محصولات میشود و سودآوری لازم را برای بیزینس به همراه دارد. بازاریابی برون گرا بر خلاف بازاریابی درون گرا از طریق نمایشگاه های تجاری، سمینارها، بازاریابی تلفنی و… صورت میگیرد.
اینباند مارکتینگ با به کارگیری سه استراتژی جذب، تعامل و لذت مصرف کنندگان بسیار سودمند و اثر بخش خواهد بود. استراتژی جذب به جلب نظر مشتریان و جذب آن ها میپردازد که از روش هایی مانند ایجاد مقالات وبلاگ، تولید محتوای سودمند و کاربردی، استفاده از شبکه های اجتماعی و… این کاربه سادگی امکان پذیر خواهد بود.
در رابطه با استراتژی تعامل، افزایش ارتباط با مشتریان از طریق مدیریت تماس های فروش، پشتیبانی فنی و پاسخگویی کارشناسان فروش و… امکان پذیر است.
استراتژی لذت نیز اشاره به میزان رضایت و در واقع میزان رضایتمندی مشتریان میپردازد. از این رو استفاده از چت بات ها، نظر سنجی ها می تواند میزان رضایت مشتریان مورد سنجش قرارگیرد. باید توجه داشت که جلب رضایت مشتری و توجه به تقاضاها و انتظارات آن ها بسیار مهم بوده و سبب میشود تا آن ها مشتریانی ثابت شده و به دیگران نیز خدمات و محصولات را معرفی کنند.
روابط عمومی دیجیتال (Digital PR, Digital Public Relations) یک استراتژی موثر در بازاریاب دیجیتال به شمار میرود. این استراتژی سبب افزایش مشتریان، افزایش آگاهی از کسب و کار، افزایش اعتماد به برند، افزایش فروش و تعاملات بیشتر با مخاطبان میشود.
روابط عمومی دیجیتال که موثر بر لید جنریشن نیز محسوب میشود با استفاده از تولید محتوای ارزشمند، وبسایت با طراحی چشم نواز برای مشتریان، فعالیت ها مستمر در شبکه های اجتماعی، استفاده از کمپین های تبلیغاتی و اینفلوئنسر ها، معرفی در خبرگزاری ها، تعاملات بیشنر با مخاطبان و خبرنگاران، اتصال به منابع و وبسایت های مرجع و… می تواند تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد.
امروزه بیش از نیمی از مردم جهان به اینترنت و گوشی های هوشمند دسترسی دارند از این رو فضای اینترنت یک بازار مناسب به شمار می رود که تاکیدی بر اهمیت دیجیتال مارکتینگ و روابط عمومی دیجیتال است. در حالی که روابط عمومی سنتی به تماس ها تلفنی و ایمیل مارکتینگ تکیه داشته و اغلب از سوی مشتریان مورد پسند قرار نمیگیرند.
برای موفقیت و پیشبرد بازار یابی می توان از تکنیک های بازاریابی دیجیتال استفاده کرد. در ادامه برخی از این تکنیک ها آمده است.
در این مقاله شرحی بر هک رشد و چند استراتژی بازاریابی آمده است. استراتژی هک رشد به رشد کسب وکار به هر روشی میپردازد و فردی که راه ها و روش های مختلفی در این زمینه به کار میگیرد تا به رشد کسب وکار دست یابد هکر رشد نام دارد.
پیرامون بازاریابی های داده محور، بازاریابی عصبی، بازاریابی درون گرا و روابط عمومی دیجیتال و استراتژی هریک نیز مباحثی ارائه شد. گفته شد بازاریابی داده محور بر مبنای تحلیل داده های بدست آمده ناشی از رفتار مشتریان صورت میگیرد. بازاریابی داده محور سبب شخصی سازی پیام ها، استفاده صحیح و بهینه از کمپین ها، توسعه محصولات و خدمات و… میشود.
در بازاریابی عصبی به رفتارها و کنش های عصبی آن ها در مواجه با مطالب، خدمات، محصولات ارائه شده توجه میشود. با بررسی کنش های مخاطبان در جهت رضایت ان ها استراتژی هایی تدوین میشود. اینباند مارکتینگ نیز به روابط غیر مستقیم بر مشتریان میپردازد. تمرکز بر مشتریان و انتخاب راه هایی که تجربه خوبی برای مشتریان باشد از استراتژی های بازاریابی درون گرا است.
روابط عمومی دیجیتال نیز از راهبردهای مهم و موثر در دیجیتال مارکتینک به شمار میآید که با استفاده از کمپین ها و شبکه های اجتماعی و… به خوبی امکان پذیر بوده و سبب توسعه و رونق بیزینس ها میشود.